فعلا اینارو بخونید تا نوبت مطلب اصلی برسه که خیلی جالبه!!!
arefan shamando ma parvane im asheghan mastando ma divaneim chon nadarim ba khalayegh olfaty khalgh pendarand ke ma divaneim
هر وقت که بغض گلوت رو گرفت خبرم کن ، قول نمیدم آرومت کنم ولی میتونم پا به پات گریه کنم هر وقت که می خواستی صدای کسی و نشنوی قول نمیدم که باهات صحبت کنم ولی می تونم ساکت کنارت بشینم هر وقت خواستی فرار کنی ، قول نمیدم که جلوتو بگیرم ولی پا به پات میدوم و هر وقت خواستی بری قول نمیدم که منتظرت بمونم ولی هر اومدی یه شاخه گل روی قبرم بزار حیف........؟؟؟1!!!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!
مقدمه: ما چند سال یه شعری از معلم دینیمون که آدم خود فروخته ای بود پرسیدم که ما رو از کلاس انداخت بیرون شما بخونید تا بفهمید ما کی بودیم و حالا کجاییم.... افسسسسوسسس
یادگار روزها و شب های وصل؟
اتصالی با جهان بی کران؟
اتفاق کوچه های تنگ شهر؟
التماس روزهای زرد رنگ؟
یا غرور بی بدیل سبز و گرم؟
***
خاطرات نورهای بی فروغ؟
یا کلامی زشت و بی رنگ و درنگ؟
من لباسم بر تن افکار پوچ؟
من توانم بر عصای روزگار؟
من که خاکم نیست از بدو وجود؟؟؟
***
من نه آنم که مرا آن شمرید
یا که او را از تبارم شمرید
ما کجا و قطره عمق وجود
ما کجا و اسم او شرط ورود
***
من هزاران چهره از خود دیده ام
وز وجودم بر تنم بالیده ام
در ره آدم شدن در مانده ام
وز رهش سالها کج مانده ام
***
من سلامم به بلندای نیاز
من سلامت چون دل این روزگار
او زمن هرگز نگوید داستان
من ز او دانم هزاران چیستان
***
من پرم از خالی حَض وجود
او زمن آگاه از غش سجود
من ز من بیدارتر از خواب دگر
او زمن هوشیار و هوشیارتر
***
من به آتش قانعم دودم کنید
من به پایان آگهم نورم کنید
او زمن دوری کند نازش کشید
من ز او عاری شدم یادم کنید
***
ای کسان دار ما دارم زنید
بر لسان الکنم پایان زنید
من وجود قاصرم خاکم کنید
من درخت بی بنم کاهم کنید
***
من شراب نارسم بی راه و رسم
من کتاب ناصحم بی شرح و وضع
من سفیرم یا وزیر اشتهار
من منم بی من شما را یاد باد